آیا یک رایانه می تواند شعر بگوید؟
954,341 views |
اسکار شوارتز |
TEDxYouth@Sydney
• May 2015
اگر یک شعر را بخوانی و تحت تاثیر آن قرار بگیرید، اما بعد متوجه شوید که در واقع توسط یک رایانه نوشته شده است، آیا احساس متفاوتی از آن تجربه خواهید داشت؟ آیا فکر خواهید کرد که رایانه خود را بیان کرده و خلاقیت داشته است، یا احساس می کنید که با یک حقه پیش پا افتاده فریب خورده اید؟ در این صحبت، اسکار شوارتز نویسنده، بررسی می کند که چرا ما به این ایده که رایانه شعر بگوید در این واکنش نشان می دهیم -- و چگونه این واکنش به ما کمک می کند تا مفهوم انسان بودن را درک کنیم.
--
آزمون شعر اول
شعر 1
ای مگس کوچک
بازیِ تابستانیِ تو را
دستِ بیپروای من
از میان برده است.
نیستم مگر من
مگسی چون تو؟
یا نیستی مگر تو
آدمیای چون من؟
شعر 2
احساس میکنیم
فعال در زندگی شما
صبحگاه
تامل می کند تا ببیند، پاپ من متنفرم از
نه تمام شب تا آغاز یک
در عوض بزرگ
من در چرخش مارگونه
وسعت حدس
کاملا همستر روانی اگر من
می دانم که من در یک سال یک بحرانی
کاملا.
آزمون شعر دوم
شعر 1
شیری نعره میزند و سگی پارس میکند. جالب است و جذاب
که پرنده ای پرواز میکند و نعره نمیزند یا پارس نمیکند.
قصه های مسحور کننده ای
از حیوانات در رویاهایم هست که اگر
مانده و رنجور نشوم آنها را خواهم خواند.
شعر 2
آه! کانگوروها، پولکی ها، سوداهای شکلاتی!
شما واقعا زیبا هستید! مرواریدها،
سازدهنی، عناب ها، آسپیرین! همه
همه چیزهای که همیشه در مورد صحبت می کنند
هنوز هم یک شعر را عجیب می کند!
این چیزها هر روز با ما هستند
حتی در سواحل و دشتها. آنها
قطعا معنایی دارند. و قوی هستند مانند سنگ.
آزمون شعر سوم
شعر 1
پرچم قرمز دلیلی برای پرچم زیبا.
و نوارها.
نوارهای پرچم ها
و پوشیدن مواد
دلیل برای پوشیدن مواد.
لذت بخشند.
می توانید به من مناطقی بدهید.
مناطق و سرزمین ها را.
مناطق و چرخها.
همه چرخها کامل است.
اشتیاق.
شعر 2
جهشهای آهوی زخمی بلندترین است،
من صدای گل نرگس را شنیده ام
من صدای پرچم را شنیده ام امروز
و شنیده ام که شکارچی می گفت؛
این است شور و شوق مرگ،
پس آنگاه آخرین شکست
و آنگاه خورشید برآمد نزدیک
خورشید برآمد چنان نزدیک
که می توان نا امیدی را لمس کرد
و امید تمام سالها را شوراند.